یک دومین ثبت کنید و هاست رایگان بدهید

Reseller hosting

توضیحات:

ابتدا به سایت

www.persianregister.ir

مراجعه کنید و یک دومین یک ساله یا 5 ساله به نام خود ثبت کنید

توجه کنید که با دومین رایگان نمیتوان ثبت نام کرد

دومین یک ساله در حال حاضر 4270 تومان میباشد

این سایت مطمین بوده و ارزانترین تعرفه را ارایه می دهد
سپس به لینک عکس بالا مراجعه کنید
روی دکمه
signup
کلیک کنید و فرم مربوطه را پر نمایید
دومین شما در عرض 24 ساعت فعال شده و
DNS
مربوط به یوهاستینگ را در آن وارد نمایید.
به این ترتیب میتوانید یک سایت جهت ارایه فضای میزبانی رایگان داشته باشید.
هر گونه مشکل یا سوالی واستون پیش اومد ایمیل بزنید
hamid53214@gmail.com

به جامعه ايران مجازي بپيونديد----دنيايي جديد -----كشوري كه شما ميسازيد--- سياست اقتصاد جنگ

۱۳۸۷ بهمن ۵, شنبه

نرم و آهسته مرا می‌خواند


يک نفر هست که از پنجره‌ها
نرم و آهسته مرا می‌خواند
گرمی لهجه ی بارانی او
تا ابد توی دلم می‌ماند
یک نفر هست که در پرده ی شب
طرح لبخند سپیدش پیداست‌
مثل لحظات خوش کودکی‌ام‌
پر ز عطر نفس شب‌بوهاست‌
یک نفر هست که چون چلچله‌ها
روز و شب شیفته ی پرواز است
توی چشمش چمنی از احساس
توی دستش سبدی آواز است
یک نفر هست که یادش هر روز
چون گلی توی دلم می‌روید
آسمان، باد، کبوتر، باران‌
قصه‌اش را به زمین می‌گوید
یک نفر هست که از راه دراز
باز پیوسته مرا می‌خواند

باورم نمی شود!

کاش در کنارم بودی ، کاش میتوانستم تو را در آغوشم بگیرم و نوازش کنم....

باورم نمیشود که از من اینهمه دور هستی و فاصله بین من و تو بیداد میکند....

کاش می توانستم دستانت را بگیرم و با تو به اوج خوشبختی بروم....

کاش میتوانستم بوسه ای بر گونه مهربانت بزنم.... ای کاش ، کاش ، کاش...

دلم بدجور هوای تو را کرده عزیزم... دلم بدجور در حسرت دیدار تو هست

ای بهترینم....

باورم نمیشود ، این همه فاصله در بین من و تو غوغا میکند

و دریای غم و دلتنگی در قلبهایمان طوفان به پا میکند ، امواج تنهایی مثل

خنجر در قلبهایمان مینشیند ....

و ای کاش در کنارم بودی ... کاش بودی و دلم را از امید و آرزوهای انباشته شده خالی میکردی....

باورم نمیشد ، سخت است باور کردنش ، با نبودنت در کنارم گویا

در این دنیا تنهای تنهایم .... بی کس ، بی نفس ، میروم با همان پاهای خسته ، در جاده ای

که به آن سوی غروب خورشید ختم شده است....

کاش که تو در کنارم بودی....آنگاه دیگر هیچ آرزویی از خدای خویش نداشتم....

سخت است ولی باید نشست در گوشه ای و گریست و انتظار کشید تا تو به سوی من بیایی...

و ای کاش تو در کنارم بودی ، باورم نمیشود رفته ای و بار سفر را بسته ای ،

دلم بدجور برای تو تنگ است ...

باورم نمیشود که نمیایی...

اومدم دربدر ناز چشات شم تو نذاشتی

اومدم دربدر ناز چشات شم تو نذاشتی
اومدم قربونی بهونه هات شم تو نذاشتی
تو نخواستی منو از این همه تنهایی بگیری
از خدا سراغمو با عشق رویایی بگیری
من میخواستم واسه تو آسون بمیرم
واسه تو ماهو از آسمون بگیرم
رفتی و بار سفر از این دل دیوونه بستی
دل من نه آخ دل آینه و شمدونو شکستی
می تونستی واسه من نفس نفس یه همزبون شی
می تونستی یه پری تو خواب این بی آسمون شی

اما نمی دونم چرا نخواستی ..............

هيچ کس ويرانيم را حس نکرد

هيچ کس ويرانيم را حس نکرد...

وسعت تنهائيم را حس نکرد...

در ميان خنده هاي تلخ من...

گريه پنهانيم را حس نکرد...

در هجوم لحظه هاي بي کسي...

درد بي کس ماندنم را حس نکرد...

آن که با آغاز من مانوس بود...

لحظه پايانيم را حس نکرد...

پرواز میکنم به سوی تو

ر بالای افق ایستاده ام

به روزی می اندیشم که با تو باشم

جانم را به باد صبحگاهی می سپارم

با همه خداحافظی میکنم

چرا که تو در منی در تار و پودم

و موجی لطیف برخاسته از جان تو

تا عمق وجودم می دود

و راهی جاودانه پیش رویم گسترده میشود

و من پرواز میکنم به سوی تو

به تو می اندیشم به ارمغان صبح

به نامت

که عاشقانه بر زبان جاری میکنم

به تو می اندیشم ای عشق

تو از جنس نوری

تو از جنس نوری تو را می شناسم

شمیم حضوری تو را می شناسم

تو از جنس باران تو از جنس دریا

تو عشقی تو شوری تو را می شناسم

برای گذشتن از احساس پوچی

تو رمز عبوری تو را می شناسم

همیشه برای غم و غصه هایم

تو سنگ صبوری تو را می شناسم

تو از وسعت سبز آئینه هایی

تو از جنس نوری تو را می شناسم

ای عاشق بیچاره فراموش شوی

گفتم دل و دین بر سر کارت کردم
هر چیز که داشتم نثارت کردم
گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی
آن من بودم که بیقرارت کردم

شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟
گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی
سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد
گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی

با تشکر از این دوست عزیز


http://www.bahooneh.mihanblog.com